۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

بوسهء داغ ( فرستنده : و . جلالزاده)

زن اولی : ده عمرت داغترین ماچه ( بوسه ره) دیدی؟
زن دومی : بلی یک روز پدر اولاده مره ماچ میکد یادش رفته بود سگرت خوده او طرف پرته!!

حاضر جوابی ( فرستنده : و . جلالزاده)

ساده لوح: "اگر من کسی ره از لت و کوب کردن خر اش مانع شوم، باز کدام نوع فضیلت در وجود من جا گرفته؟"
حاضر جواب: "حسن برادری و محبت"

معلم ( فرستنده : و. جلالزاده)

معلم: "او بچه تو بسیار گپ میزنی!"
شاگرد: "معلم صاحب، مرض فامیلی ما است."
معلم: یعنی چی؟
شاگرد: "پدرکلانم میوه فروش روی سرک بود، مادر کلانم نانوایی زنانه داشت، پدرم معلم بود..."
معلم: "و مادر ات؟"
شاگرد: "مادرم یک زن بود."