احمد: مادر میرم بیرو تا با سلیم، بچهء همسایه، بازی کنم.
مادر: بچیم همیشه گفتیم که با کسایی باید بازی کنیم که از ما کرده زیاد می فامن.
احمد: خی میرم سلیم ره می گم که بیایه کتی مه بازی کنه.
۱۳۸۸ فروردین ۳, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
این صفحهء انترنتی در صدد توهین و یا تحقیر افراد تحت هیچ عنوانی نیست، فکاهه های ارسالی شما به نام خودتان نشر خواهد شد لطفآ فکاهه های تان را به نشانی نامهء برقی زیر ارسال دارید: mujeebkhalvatgar@yahoo.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر