۱۳۸۷ دی ۴, چهارشنبه

چراغ جادویی

ساده لوحی چراغ جادویی پیدا می کنه وقتی روشنش میکنه مردی بزرگی نمایان می شه و می گه سه آرزوی بزرگت ره بگو که مه برآورده کنم.
ساده لوح میگه اول یک موتر کرولا می خواهم . موتر کرولا پیدا می شه
بازمی گه دوم هم یک موتر کرولا می خواهم ، موتر کرولا پیدا می شه
باز میگه سوم هم موتر کرولا می خواهم، موتر پیدا می شه .
مرد بزرگ برش میگه خوب حالا با ای سه موتر کرولا چه می کنی؟
ساده لوح میگه هر سه شه می فروشم یک موتر کروزنگ می خرم.

هیچ نظری موجود نیست: